محل تبلیغات شما

خواب سرد



‌قبلاً یه طور دیگه بودم حالا شدم یه طور دیگه! نویسندگیه دیگه، آدم رو با خودش می‌بره هر جا که دلش خواست! یه زمانی شعر حرف اول رو می‌زد حالا شده همه چیز نویسی!

همه چیز نویس شدم و هنوز هم تو نوشتن و خوندن کتاب کم میارم و می‌گم ای خدا باز این همه کتاب مونده بخونم، ای نویسنده یه کم بیکار باش تا ما اول کتاب قبلیا رو بخونیم تا برسیم به شماها. (با شما مترجم‌ها هم هستم!)

القصه. از فیس‌بوک نویسی و اینستاگرام‌نویسی و تلگرام‌نویسی رسیدیم دوباره سر وبلاگ! اگر اون سه تا مورد قبلی رو فرض کنیم سر زدن به خونه دوستات مثل آزیتا و آمیتیس و کاملیا باشه وبلاگ می‌شه سر زدن به خونه‌ی مادربزرگت!

البته ما هی می‌ریم از خانه سالمندان درش میاریم نوازشش می‌کنیم می‌گیم قهر نکن وبلاگ جان، ما خاطر شما رو می‌خوایم. زیاااااد.



در بیکرانگی انتظارها
قلبی را جستم
با نوایی آرام
که موسیقی اش 
بیداری صبحگاهم شد 
در بیکرانگی گفتارها
لب هایی را جستم
که میان آواهایش
گوش هایم آرام گرفت 
در بیکرانگی ابرهای خاموش
که باران هیچ است و
 لبهای خشک خاک  تر نمی شود
و چشم ها آبی 
من دستانی را یافتم 
که تارو پودش 
فرشی بر پهنه ی دلم پهن کرد
من این دستها را می ستایم 

محبوب 



کسی از عشق می گوید
کسی از عشق می گرید
انسانی دوباره زاده می شود
و پوستی کهنه بر زمین می ریزد
از گذشته فقط خستگی را به یاد دارم
تا قبل از ملاقات چشم های تو

اما امروز
من می نویسم
گوش می دهم
گاهی به لبخندهایم نگاه می کنم
از تو بارها در ذهنم بافته ام
اما این اول راه است
باید دست به خلق بزنم
خلق مجسمه ای سفالی
برای تو
مجسمه ی گیاهی که ریشه هایش در آب است
و گلها هر کدام به رنگی
یکی برای صداقتت
دیگری برا سادگیت
آن یکی که غنچه است
برای ماندنت کنار من.
شاید بهتر بود کمی صبر می کردم
اما تو آنقدر عجیبی که 
شعرهای شاملو
برایت کم است
امضا محبوب

آخرین جستجو ها

منزلگاه پایان نامه و پروژه های دانشجویی شرکت طرح آزمایان إِنَّ أَکرَمَکُم عِندَاللّهِ أَتقَاکُم گرامیترین شما باتقواترین شماست خواب های جالب من toherjohnlo آقای آشـنا dendknockerzchu باشگاه میلیونرها neufasveyter